طبقه هر فردی به هنگام تولد کاملاً انتسابی می باشد و امور اکتسابی سهم بسیار کمی در تعیین طبقه هر فرد دارند.
در حقیقت منظور از طبقه اجتماعی، همان طبقه اقتصادی است که از طریق برخورداری از ثروت یا متوسط درآمد افراد خانواده تفکیک می گردد.
در مطلبی که پیش رو دارید تلاش شده پس از آشنایی با طبقه اجتماعی و انواع آن به دلایل زیاد شدن فاصله طبقاتی و راهکارهای کاهش آن اشاره شود.
طبقه اجتماعی نوعی قشربندی است که در آن اقشار به واسطه مقررات قانونی ایجاد نمی گردند و تعلق آنان به طبقه مربوطه، ارثی می باشد و شامل گروه بندی افرادی است که منافع اقتصادی آنان مشترک است.
طبقه هر فردی به هنگام تولد کاملاً انتسابی می باشد و امور اکتسابی سهم بسیار کمی در تعیین طبقه هر فرد دارند.
در حقیقت منظور از طبقه اجتماعی، همان طبقه اقتصادی است که از طریق برخورداری از ثروت یا متوسط درآمد افراد خانواده تفکیک می گردد.
همچنین پایه های اصلی اختلافات طبقاتی نیز، تفاوت در میزان ثروت و نوع شغل است.
به طور اخص می توان گفت: ثروتمندان، صاحبان صنایع و مدیران اجرایی معمولاً طبقه بالا یا همان طبقه ممتاز هستند، کارمندان و کارکنان متخصص و حرفه ای در طبقه متوسط یا طبقه میانی قرار دارند و زحمت کشان و کسانی که معمولاً در کارهای دستی و مشاغل زراعتی و باربری مشغول به کار هستند به طبقه پایین یا طبقه کارگر تعلق دارند.
در عصر حاضر، طبقات اجتماعی در (10 دهک) تقسیم بندی شده اند و با توجه به درآمد و هزینه هایی که دارند در هر یک از این دهک ها جای داده شده اند که 2 دهک بالاي درآمدي، جزء ثروتمندان، 5 دهک جزء فقرا و 3 دهک هم متوسط هستند که با توجه به افزايش هزينه ها و مسائل مالي دهک های متوسط نیز در حال سقوط به سمت دهک هاي پايين هستند.
مسأله قابل تأمل در این دهک ها، دسترسی همه اقشار به حداقل امکانات می باشد و این حداقل به عنوان حقوق اولیه جامعه، شناخته شده. این حداقل حقوق در درجه اول غذا در درجه دوم پوشاک و مسکن و بعد آموزش و بهداشت و درمان و . . . است. کشورهای توسعه یافته، تفریحات را نیز جزء این حقوق حداقلی به حساب آورده اند که دولت ها حتی بابت آن یارانه می دهند. در دهه اخیر دسترسی به اینترنت و فضای مجازی نیز به این حقوق اولیه اضافه شده است.
از مباحث بسیار مهم در مورد طبقات اجتماعی، فاصله یا همان شکاف طبقاتی است. به دیگر سخن، گفته مي شود، شکاف طبقاتي به معناي دسترسي به امکانات است يعني هر گروهي که دسترسي بيشتري به امکانات داشته باشد، در طبقات بالاي اجتماع قرار دارد و آنهايي که دسترسی هاي کمتري دارند، قاعدتاً در طبقات پايين جامعه قرار مي گيرند.
در دايره المعارف علوم اجتماعي نابرابري اجتماعي چنین تعریف شده است: «شرايطي که در آن اعضاي جامعه، درآمد، شأن و منزلت، امکانات و فرصتهاي بسیار متفاوت دارند.» نابرابري اجتماعي به تفاوتهاي ميان افراد اشاره مي کند. تفاوتهايي که بر چگونگی زندگي افراد خصوصاً حقوق و فرصتها و پاداشها و امتيازاتي که از آن برخوردار هستند تأثير زیادی مي گذارند. این نابرابری های وقتی بوجود می آیند که افراد و گروهها يکديگر را درجه بندي و ارزيابي کنند.
از دیگر سو، بايستی اعتراف کنیم تصميم گيرندگان و صاحبان قدرت بيشتر از هر عامل دیگر، به شدت نابرابري هاي اجتماعي دامن می زنند. حتي در جوامع توسعه يافته نیز افراد صاحب نفوذ و صاحب قدرت در تصميمات خویش، نفع شخصي و گروهي خود را بر منافع جمعي ترجيح مي دهند که اين البته امر در جامعه ما نیز بطور گسترده ای مشاهده می گردد.
درباره راهکارهاي کاهش فاصله طبقاتي اگر بخواهیم مسئله بطور اساسي حل شود بهتر است در ابتدای امر، ساختار شکاف طبقاتي و درآمدي را تعديل کنيم و سپس به سمت تعديل شکاف درآمدي برويم که بخشي از اين تعديل به دولت و بخشي ديگر به بخش خصوصی مربوط می شود.
در بخش دولتي بايد مجلس حقوقي که مي خواهد به بخش دولتي بدهد، معلوم شود و همچنین مشخص شود کارگر چقدر مي گيرد؟ مدير چقدر؟ و مديران علاوه بر حقوق از چه مزايای دیگری برخوردارند. اين بحثي است که مربوط به قانون و مجلس است.
بخشي از آن هم مربوط به ماليات فعالان اقتصادي در بخش خصوصي است. یعنی میزان ماليات ها بايد شفاف باشد.
البته امکان ندارد که جامعه ای طبقاتي نباشد. چرا که دولت ها تا حدي مي توانند فرصت هاي برابر برای مردم فراهم کنند. اما با وجود شکاف در کشورهاي توسعه يافته، دولت های مختلف، تدابيري انديشيده اند تا نابرابري هاي اجتماعي و شکاف هاي طبقاتي به طرز قابل ملاحظه ای کمتر شوند. با امید اینکه روزی برسد که فاصله های طبقاتی در تمامی جوامع کمرنگ تر گردد.