اخیراً معاونت سیاسی وزارت امور خارجی جناب آقای عراقچی در برنامه خبری رسانه ملی بحثی را مطرح کردند که سرآغاز طرح انشقاق ما بین مسلمانان و بدتر از آن زیر پا گذاشتن همه اصول انسانی و اعتقادی است که البته قصد پرداختن به تبعات بیان ایشان درحوزه عنوان شده و این یادداشت را ندارم اما آنچه حائز اهمیت است و باور آن نیز سخت است، عدم فهم درست دولتمردان از وضعیت موجود کشور است تا حدی که گاهی پس ار بیان فضل این دسته از کارگزاران، باورمان می شود که حتماً این آقایان و بانوان از فضای دیگری وارد کشور شده و مسئولیت اجرایی و راهبردی نظام را بر دوش گرفته اند چون نه درکی از شرایط داخل کشور را دارند و نه فهمی از سیاست های کلان نظام که اگر غیر از این بود حتماً این گونه سخن نمی گفتند. شاید به عنوان نمونه ، کافی است از آقای عراقچی پرسیده شود که آیا می دانید مهاجران افغان در ایران کدام مشاغل را دارند؟ آیا می دانید حقوق و دستمزد آنها چه مقدار است؟
همین مقدار کافی است تا متوجه شوید که غالب مشاغل اشغال شده آنها با توجه به میزان درآمد و دستمزد پرداختی اگر نگوییم صد در صد ولی حداقل نزدیک به آن ،هیچ ایرانی این مشاغل را انجام نمی دهد. پس ایشان بفرمایند کدام فرصت شغلی توسط این برادران و خواهران از افراد ایرانی ربوده شده است. اما جان سخن در آنجا است که این بیانات نشان می دهد نقطه ضعف آموزشی این نظام را که بعد از ۴۰ سال، حالا مانند دملی چرکین سر در آورده است. جایی که سالهاست مقام معظم رهبری (مدضله العالی ) فریاد زدند که تولید منابع علمی علوم انسانی را متصل به علوم اسلامی کنید.
طبیعی است کهدر این چنین فضاهایی تولید متخصص علوم انسانی با محتوای لیبرالیسمی خروجی بیش از این نخواهد داشت و استاد دانشگاه روابط بین الملل وزارت امور خارجه آقای دکتر عراقچی به دلیل آنچه که از بنیان محفوظات علمی دارد برگرفته از تفکرات و نظریات غربی است که به یقین همین داشته های علمی را در نهاد دانشجویان خود قرار می دهد که صد البته از این قشر اساتید به وفور در این کشور در سطوح آموزشی و مدیریتی سالهاست دارند ذهن دانشجویان را با نظریه های غربی پر می کنند و قطعاً خروجی آن نیز هرچه جلوتر برویم ،تربیت نیروی تند تر از آقای عراقچی خواهد بود. تفکری که فرسنگ ها با فهم علوم اسلامی و نگاه به امت واحد تفاوت های فاحش دارد. شاید بجای نقد آقای عراقچی بهتر بود نقدی بر تولید این تفکرات لیبرالیسمی به عنوان سر فصل درسی رشته های علوم انسانی که فقط تفکر مادی محور اساس آن است می کردیم و یا حداقل اقدامی عاجل برای حذف اساتید سر تا پا غرب زده می کردیم وفرصتی را برای ورود اساتید انقلابی متعهد و مومن برای مراکز علمی و مدیریتی کشورایجاد می کردیم.
یادمان نرود آنچه امروز می بینیم محصول همان بوده که در این سالها کاشتیم و امروز برداشت کردیم شاید امروز جمع گسترده ای از همین اساتید ظواهری اسلامی دارند و امور شخصی دینی خود را انجام می دهند. اما آنچه در طول سالها یاد گرفتند ، و یاد میدهند تفکراتی همچون نظریه پردازانیست مانند هابز ، رسو و … که ریشه باورهایشان فرسنگ ها با تفکر انسانی دین مبین اسلام فاصله دارد.
یادمان باشد اینها باور دارند ، انسان گرگ انسان است.
دکتر علیرضا امینی/سردبیر ماهنامهصدای دیپلماسی