پول یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین فاکتورها بر کیفیت زندگی انسانها است. پول میتواند فقر، بیماری و بیخانمانی را از بین ببرد و میتواند دوستی و منزلت اجتماعی به همراه داشته باشد. بهطورکلی، انسانها دوست دارند پول بیشتری داشته باشند تا از مزایای آن مثل استقلال و عزت نفس بیشتر بهرهمند شوند.
بیارزش شدن پول پدیده دردناکی است که باعث کمتر شدن قدرت خرید مردم و فاصله طبقاتی میشود.
در ادامه بررسی میکنیم که چرا پول بی ارزش میشود و منشأ این کاهش ارزشها در چیست: 1. تورم
تورم باعث بی ارزش شدن پول ایران و سایر کشورها میشود.
اگر تورم بر یک بازار حکمفرما باشد، پول بهای خود را از دست میدهد. برای مثال، تورم زیادی که در برخی از کشورها مانند زیمباوه وجود دارد باعث شده ارزش پول این کشور بهشدت سقوط کند و مردم در تلاش هستند تا پول این کشور را به سایر ارزها تبدیل کنند تا ارزش داراییشان حفظ شود.
عوامل زیادی باعث ایجاد تورم میشوند مثلاً چاپ بیرویه پول. چاپ پول زمانی موجب تورم میشود که عرضه پول از مقدار رشد واقعی فراتر رود.
رابطه بین چاپ پول و تورم، همیشه مستقیم نیست. عرضه پول فقط به انتشار اسکناس توسط دولت بستگی ندارد و ممکن است کشوری مانند آمریکا به طرز قابلملاحظهای پول چاپ و روانه بازار کند ولی به دلیل وجود سایر فاکتورها، تورم زیادی ایجاد نشود.
یکی دیگر از دلایل تورم، بدهی خارجی کشور است. دولتها برای پرداخت بدهیهای خارجی، اغلب به چاپ پول روی میآورند که باعث تورم میشود.
این عامل وجود تورم در زیمباوه بود؛ اما بدهی خارجی میتواند منجر به تورم نشود. مثلاً ژاپن مقدار زیادی بدهی خارجی دارد ولی دارای تورم نیست.
تورم میتواند دلایل دیگری هم داشته باشد ازجمله:
کسری بودجه، استقراض از سیستم بانکی، هزینههای بالای غیرتوسعهای، رشد سریع جمعیت، بلایای طبیعی مثل خشکسالی و سیل، احتکار در سطح گسترده، حضور دلالان، نیاز به اشتغالزایی در جامعه، وابستگی تولیدات داخلی به واردات، مشکلات زنجیره تأمین، مشکلات ساختار قیمتگذاری اجناس و غیره.
2. افزایش نقدینگی
افزایش نقدینگی و بیشتر شدن پول در دست مردم بهجای سرمایهگذاری در بخش تولید یا خدمات باعث شده رقم آن طی چند سال اخیر چند برابر شود.
این چالش مهم از اشتباه محاسباتی و غلط بودن سیاستهای پولی- مالی بانک مرکزی و دولت نشأت میگیرد.
یکی از مهمترین مشکلاتی که در سیستم بانکی وجود دارد این است که بانک ها بهجای تأمین سرمایه برای افزایش تولید و بهبود اقتصاد وارد بازارهای سکه و مسکن میشوند یعنی پول را بهجای تولید به سمت سفته بازی میبرند.
گرچه که وجود تحریمهای خارجی، قیمت نفت و فاکتورهای دیگر هم بر آن اثرگذارند اما مسئله اصلی در ساختار دولت و بانکهاست.
3. اقتصاد نفتی
از دیگر مشکلات اقتصادی ما که منجر به تورم، افزایش نقدینگی و بی ارزش شدن پول ایران شده، اقتصاد نفتی است.
بیش از 80 درصد اقتصاد ایران تحت سیطره درآمدهای نفتی است. بیماری هلندی ناشی از درآمد نفتی بهعنوان یک مشکل اساسی و دیرینه در اقتصاد ما مشهود است.
این موضوع از سال 1353 شمسی با افزایش قیمت سوخت فسیلی در اثر جنگ اعراب و تحریمهای نفتی بهعنوان یک ضایعه مزمن، اقتصاد ایران را تحت تاثیر قرار داده است. بهاینترتیب بالا و پایین شدن قیمت نفت در بازارهای جهانی یا وضعیت تحریمهای نفتی بهشدت میتواند اقتصاد ما را تحت تاثیر قرار دهد.
4. دخالت بیش از حد دولت در اقتصاد
این موضوع در همه بخشهای اقتصاد بهعنوان یک وظیفه در آمده است و یکی از علل بی ارزش شدن پول است.
بخش خصوصی ایران بهعنوان سرمایهگذار، درنتیجه این سیاستها بهشدت تضعیف شده و تولید ملی به دلیل واردات بیرویه کالاهای مصرفی ضربه خورده است.
نقش دولت در اقتصاد نباید صفر و صدی در نظر گرفته شود. دولت تنها باید نحوه دخالت درستی داشته باشد. مثلاً در اقتصادهای باز، دولت مانع از تصمیم بخش خصوصی نمیشود.
در اقتصاد باز اگر دولت نیاز به مس بیشتری داشته باشد آن را از طریق درآمد مالیات خریداری میکند؛ اما در اقتصاد دستوری یا برنامهای، دولت دستور تولید مس میدهد و قیمت آن را هم خودش تعیین میکند.
در حالتی که ترکیب این دو باشد اقتصاد مختلط است. به نظر میرسد بهترین حالت همین اقتصاد مختلط است که در آن هم برنامهریزی از سمت دولت است و هم راهکارهایی برای تولید و بهبود بازار وجود دارد.
5. هدفمندی یارانهها و اعطای کمکهای نقدی
در سالهای اخیر طرح هدفمندی یارانهها با پمپاژ پول در حساب شهروندان آن هم به صورت بیرویه و بیحسابوکتاب موجب افزایش نقدینگی و ضربه به تولید ملی شده است.
با این وصف، شاید این سوال برای شما ایجاد شود که آیا افزایش یارانه باعث افزایش تورم میشود؟
همان طور که بخاطر دارید، طرح هدفمند سازی یارانهها از سال 87 با مبلغ 45 هزار تومان آغاز شد.
در آغاز این طرح قرار بود یارانه فقط به دهکهای پایین جامعه پرداخت شود اما در نهایت همه دهکها و اقشار جامعه این مبلغ به حسابشان واریز شد.
از آن زمان به بعد مسئله یارانه، مبلغ آن و شیوه پرداخت آن یک چالش و اختلاف نظر بین کارشناسان، صاحب نظران و مسئولان بود و همچنان هم هست.
همه میدانند که یارانه و هدفمندسازی پرداخت آن به قشر ضعیف و کم درآمد جامعه زمانی مثمرثمر است که به رفاه اجتماعی منجر شود.
با این حال کارشناسان معتقدند افزایش مبلغ یارانه در نهایت به بالا رفتن تورم منجر خواهد شد و این روش در نهایت نمیتواند به دهکهای پایین جامعه کمک کند.
براساس آمار، در ایران ماهانه مبلغی در حدود 300 هزار میلیارد تومان برای حاملهای انرژی اختصاص داده میشود که مبلغ آن در سال حدود 3 هزار و 600 همت است.
کارشناسان معتقدند این رقم به صورت عمده به یک گروه اقلیت از بنگاههای انحصاری میرسد که درمورد سایر بخشهای نظام پرداخت یارانه هم وجود دارد.
در واقع مسئله این است که نظام پرداخت یارانه در کشور کارکرد مناسبی ندارد و بازتوزیع ثروت که هدف آن حمایت از اقشار ضعیف جامعه است را به درستی اجرا نمیکند.
به تازگی خبری مبنی بر افزایش مبلغ یارانهها در تیتر خبرها قرار گرفت. نکته اینجاست که در حالی که طبق آمارهای رسمی تورم در ایران حدود 50 درصد است، افزایش 20 درصدی یارانه برای دهکهای پایین تغییر محسوسی در زندگی آنها ایجاد نخواهد کرد.
اقتصاددانان میگویند با وجود این شرایط، بهترین راه برای کمک به این قشر از جامعه کنترل تورم است زیرا تورم نوعی مالیات محسوب میشود که دولتها از مردم میگیرند و اولویت نخست سیاستهای یک دولت باید کنترل تورم باشد.
6. بودجه دولتها
دولتها در اثر تصویب بودجههای سنواتی و افزایش بودجه، بودجه جاری بدنه را روزبهروز بزرگتر کرده است تا جایی که شرکتها و سازمانهای وابسته به دولت دو سوم از بودجه قوه مجریه را به خود اختصاص دادهاند.
هرقدر مخارج دولت بیشتر باشد نیاز به چاپ پول بیشتری پیدا میکند که نقدینگی بیشتر را به همراه خواهد داشت.
7. مشکلات بینالمللی اقتصاد ایران
علاوه بر موارد فوق، مشکلات ناشی از تحریمها موجب اوج گرفتن بیش از حد و انتظار تورم، انتظارات تورمی و حتی تورم ناشی از رکود اقتصادی شده است.
درنتیجه این رویدادها اقتصاد ایران، پول ملی بیارزش شده و افزایش ارزش دلار و سایر ارزهای خارجی در برابر ریال خسارات جبرانناپذیری به پول ملی وارد کرده است.
8. از بین رفتن اعتماد
با از بین رفتن اعتماد در یک اقتصاد و حوزه مالی، مردم و سرمایهگذاران ارز را از کشور خارج میکنند تا ریسک کاهش ارزش دارایی را متحمل نشوند.
بههمیندلیل، روند خروج سرمایه و افزایش نرخ ارز شدت مییابد. از بین رفتن اعتماد میتواند دلایل سیاسی یا اقتصادی داشته باشد.
در سالهای اخیر نیز شاهد افزایش سرمایهگذاری هموطنانمان در کشورهای دیگر به شکل خرید ملک و موارد مشابه هستیم که باعث خروج ارز از کشور میشود.
9. افزایش واردات
افزایش واردات به دلایل مختلف، میتواند تقاضا برای ارزهای خارجی را افزایش داده و منابع ارز خارجی را بیشازپیش کاهش دهد.
پاسخ کارشناسان به سوال چرا پول ایران بی ارزش است؟
از دیدگاه اقتصاددانان، مهمترین علت بی ارزش شدن پول ملی اختلاف بین رشد نقدینگی و رشد اقتصادی است.
کاهش درآمدهای ارزی و ریالی دولت و افزایش هزینههای دولت در حمایت از طبقات محروم در سالهای گذشته باعث افزایش نرخ تورم تا حداکثر مقدار ممکن شده است.
به عبارت دیگر ناکارآمدی مدیریتی در نزدیک کردن رشد نقدینگی به رشد اقتصادی مهمترین عامل افزایش تورم و نقدینگی است. ما در کشورمان با مسئله افزایش نقدینگی و رشد پایین اقتصادی مواجه هستیم.
کسری بودجه دولت و فساد شبکه بانکی عوامل اصلی رشد نقدینگی در کشور هستند.
البته نقش تحریمها نیز بهعنوان دلیل بیارزش شدن پول ایران و افزایش تورم پررنگ است بخصوص از سال 97 به بعد که درآمدهای ارزی بهخاطر این تحریمها کاهش چشمگیری پیدا کرد.
به نظر میرسد از اوایل دهه 50 تاکنون به جز دو سه سال، نرخ تورم ایران همیشه دو رقمی بوده است و این علاوه بر ناکارآمدی دولت و بخشهای مدیریتی و استقراض از بانک مرکزی نشاندهنده مشکلات در قوه مقننه نیز میباشد.
کارشناسان دیگر معتقدند که نقش بانکهای خصوصی در ایجاد فساد در شبکه بانکی و بی ارزش شدن پول، بیش از کسری بودجه دولت است.
همچنین در سالهای اخیر مبهم شدن مسیرهای اقتصادی به دلیل وابسته کردن آن به مذاکرات بینالمللی باعث ایجاد مشکلاتی شده است.
محاسبات نشان میدهد که صادرکنندگان غیرنفتی فقط در سال 1398، حدود 210 هزار میلیارد از محل جهش نرخ ارز، رانت ریالی بردند که این رقم در قالب تورم از جیب مردم رفته است.
این میزان از تورم و سقوط ارزش پول ملی به گونهای است که گاهی با گزارههایی همچون «قدرت پول ملی ایران از کشورهای بحرانزدهای همچون افغانستان هم کمتر است» مواجه میشویم. اما آیا واقعا چنین است؟
چرا ارزش پول ایران از افغانستان کمتر است؟
اقتصاددانان معتقدند عملکرد مسئولان یک کشور عامل اصلی تعیین کننده حفظ ارزش پول در آن کشور است.
کشورهایی که قیمت ارز خارجی در مقایسه با پول ملی آن کشور با توجه به شرایط بازار تعیین میشود، پدیدهای مثل خروج سرمایه اتفاق نمیافتد، نرخ ارز هم معمولا تک نرخی است و در نتیجه کسی از انجام معاملات ارزی سود نمیبرد.
کشوری مثل افغانستان با وجود درگیریهای سیاسیای که دارند، به خوبی توانسته است تورم خود را کنترل کرده و از چاپ پول یا استقراض آن جلوگیری کنند. همین نکته باعث شده این کشور نقدینگی و تورم افسارگسیخته نداشته باشد.
در افغانستان به اندازه میزان نقدینگی کالا و خدمات وجود دارد که در پی آن قیمتها در یک وضعیت متعادل قرار میگیرند.
اما در ایران وجود ارز چند نرخی و اقتصاد دولتی سالهاست موجب خروج ارز از کشور میشود، اتفاقی که در کشور افغانستان بسیار کمتر رخ میدهد.
در کنار نکات گفته شده، تاثیر تحریمها را هم باید در نظر گرفت. تحریم نوعی شوک به اقتصاد یک کشور است که میتواند اثرات سختی به آن وارد کند.
سیاستهای پولی و مالی ایران، نرخ سود بین بانکی و نرخ ارز دستوری هم عوامل دیگری هستند که باعث سقوط ارز پول ایران در مقایسه با افغانستان شدهاند.
به عنوان مثال در شرایطی که نرخ ارز در همه جای دنیا قیمت ثابتی دارد، در ایران ارز دستوری و چند نرخی مشکل بزرگی برای اقتصاد محسوب میشود که پدیده قاچاق و خروج ارز از کشور را به شدت گسترش داده است.
روشهای افزایش ارزش پول ملی
کارشناسان حوزه اقتصاد معتقدند بهبود و احیای ارزش پول ایران به تلاش زیادی نیاز دارد.
زمانی ارزش پول ملی افزایش مییابد که ارز موردنیاز برای واردات بهجای فروش نفت از تولیدات داخلی و بخش غیرنفتی تأمین شود.
درحالحاضر نهاد و بخشهای ناکارآمدی در کشور وجود دارند که از بودجه عمومی استفاده میکنند اما بازدهی چندانی ندارند. لازم است این قسمتهای زائد حذف شوند تا نیاز دولت به تأمین بودجه از طریق دلارهای نفتی و استقراض از بانک مرکزی کاهش یابد.
در شرایط فعلی کشور ما میتواند از طریق ادامه همین روند معیوب ورود دلارهای نفتی به اقتصاد یا از طریق قطع وابستگی به دلارهای نفتی و تلاش برای تداوم تولید و حذف کالاهای وارداتی روی افزایش ارزش پول ملی کار کند.
همچنین لازم است از تصمیمات جزیرهای که برخی نهادها بدون در نظر گرفتن شرایط کل کشور و سایر بخشها میگیرند نیز اجتناب شود مثل تصمیم به افزایش قیمت خودرو توسط وزارت صنعت، معدن و تجارت که باعث نگرانی از گرانیهای زیادی میشود.
دولتها اگر برای برگرداندن ارزش پول ملی مصمم هستند باید با این تصمیمات مقابله کنند.
درنهایت میتوان گفت که بزرگترین و مهمترین راهکار برگرداندن ارزش به پول ایران افزایش تولید ملی در بخش غیرنفتی است.
این مسئله در سالهای اخیر به دلیل سیاستگذاریهای داخلی اشتباه و مشکلاتی که در سطح بینالملل وجود داشته دچار آسیب زیادی شده است و شاید احیای بخش تولید در کشور مهمترین راهکار ارزشمندتر کردن ریال و جلوگیری از تورم است.
منبع: بورسینس