بطور جمعی دلایل علمی و دلایل عملی برای سقوط پول ملی در مقابل یک پول بین المللی وجود دارد.
در برنامه های دولت یک نوع توازنی است بین معدل تورم در دنیا و معدل تورم در ایران؛در اوایل ریاست جمهوری دولت فعلی این مساله مطرح شد که تورم ایران در یک حدی باید باشد که با معدل تورم دنیا که کالای ایرانی رقابت پذیر باشند و روی آن اصل ارزش آینده دلار ۴۸۰۰ تعیین کرده بودند، متاسفانه این رابطه نسبی بین معدل تورم دنیا و ایران نتوانست دوام بیاورد و تورم ایران بیشتر از آن موازنه پیش رفت و در نتیجه به جای ۴۸۰۰ تومان ارزش دلار بسیار فراتر رفت.
عامل دوم ;ایران برای سال های متمادی دچار کسری حساب جاری صادرات و واردات است ؛این حساب مقدار ارزش واردات و صادرات از هم کسر شود یا نتیجه مثبت است یا منفی!
درایران متاسفانه ما کسری حساب جاری داریم و تورم از خارج برای ما وارد میشود تا زمانی که این کسری جبران نشود.
عامل سوم؛رشد اقتصادی که ماپیش بینی کرده بودیم ۷ درصد بود اوایل به آن دست پیدا کردیم ولی آن رشد بجهت افزایش قیمت نفت بود و دوام نیاورد.
عامل چهارم مداخله دیرهنگام بانک مرکزی در بازار ارز ؛بطور مثال وقتی ارزش ین ژاپن در مقابل دلار آمریکا بالا میرود بانک مرکزی ژاپن دخالت میکند و مقدار زیادی ین میفروشد که این ارزش پایینتر بیاورد که کالای صادراتی ژاپنی مقابله کند با کالای امریکایی مخصوصا در بازار آمریکا، مداخله بانک مرکزی در بازار یک نکته بسیار بسیار اساسی است.
حتی طوری شده که عرضه پول در بازار بسیار شده و در صرافی ها عرضه پول بصورت نقد بسیار محدود است.
عامل پنجم؛اصولا وقتی که ارزش پول ملی کاهش می یابد اگر آن کشور صادر کننده باشد خوب است ولی اگر آن کشور وارد کننده باشد برایش بسیار ناگوار است چرا که تورم وارد کشور می شود و اثرات مثبت رقابت پذیری صادرات توسط تورم خارجی در دراز مدت از بین میرود.
عامل ششم؛ما گزینه های درست و جامعی برای سرمایه گذاری نداریم یعنی فردی که مقداری پول دارد نمیداند پولش را کجا قرار دهد در نتیجه دچار یک نوع سرگردانی در سرمایه ها هستیم، که به آن "سرمایه های سرگردان "میگویند.
بستگی به روند بازار دارد گاهی در بازار بورس و گاهی در بانک ها گاهی در مسکن و وقتی که اینجاها جواب نمیدهد مردم برمی گردند بر مبنای این عدم گزینش یا طلا میخرند و یا دلار !و این خودش یک تقاضای مصنوعی برای این دو کالا ایجاد میکند من دلار را به شکل کالا مطرح میکنم.
عامل هفتم؛عدم شفافیت سرمایه گذاری هاست که خودش باعث میشود سرمایه ها در جاهایی جمع شود که به زیان اقتصاد ملی تمام بشود مخصوصا افزایش بی رویه ارزش دلار.
عامل هشتم؛یک برنامه جامع اقتصادی توسط وزیر اقتصاد یا رئیس بانک مرکزی مطرح نشده است که اقتصاد کشور در چه روندی پیش روی میکند و چه مراحلی باید طی کنیم و برنامه های کوتاه مدت و دراز مدت به چه شکل است و این باعث شده که همه سرمایه دارها ازخود بپرسند که این روند به کجا ختم میشود.
عامل نهم؛آن مقدار از جذب سرمایه خارجی که قرار بود در ایران بوجود بیاید که لازم بود برای تولید ارز ایجاد شود متاسفانه ایجاد نشده است و کمبود آن ارز را در بازار نشان میدهد.
چون میتوانستیم با جذب سرمایه خارجی تولید ارز در کشور به اندازه کافی برسانیم که با تقاضا برابری کند.
و در نهایت عامل دهم؛نقش بانک مرکزی مخصوصا اتاق پول و اعتبار و وزارت اقتصاد و دارایی بسیار بسیار مهم است که یک برنامه جامع ارائه دهند که به چه شکل این مشکلات حل شود.
معتقدم که این روند خیلی زیان بزرگی به اقتصاد کشور ما میزند، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و دارایی اقدامات مهم پولی انجام دهند.
وزارت اقتصاد و دارایی سیاست های مالی و بانک مرکزی سیاست های پولی را مطرح میکند و این دو باهمدیگر باید توازنی داشته باشند که بتوانند هم سیاست مالی و هم سیاست پولی را انجام دهند.
بزرگترین مشکل خود تورم نیست بلکه اثرات روانی تورم خیلی مهم است که مردم نگران هستند که بیشتر از این تورم ایجاد خواهد شد و حتما یک همچین سیاستی باید مطرح بشود و گرنه اعتماد سرمایه گذاری در کشور ما دچار بحران میشود.