به گزارش "
صدای بانک" ، امروزه بحث بورس و سهام آنقدر داغ است که نیازی به مقدمه چینی یا توضیح اضافه نیست و به راحتی میتوان وارد مبحث تحلیل بورس شد ولی بنظرم قبل از ورود به این بحث لازم است به تفاوت بازار بورس به عنوان بازار سرمایه گذاری جدید و روش های سنتی بپردازیم.
بازاري كه ما از آن، با عنوان بورس صحبت ميكنيم،با بازارهاي متداول مثل بازار طلا، بازار خودرو، بازار فرش و…( كه اغلب شما با آنها آشنا هستيد) تفاوتهاي عمدهاي دارد.
شايد بتوان رسميبودن ، شفافيت و برخورداري از پشتوانه محكم قانونـي را مهمترين تفاوتهاي بورس با بازارهاي سنتـي دانست. به اين معنا كه:
اولا : بورس، برخلاف بازارهاي سنتي، يك بازار كاملا رسمي است و خريد و فروش در آن، براساس قوانيـن، مقررات و ضوابط مشخـص و نظاممند انجام ميشود.
ثانیا : بورس با بازارهاي سنتي، شفافيت بالاي بورس است، به اين معنا كه وقتي كه فردي تصميم به خريد يا فروش سهام يك شركت در بورس ميگيرد، به راحتي و صرفا با دسترسي به اينترنت، ميتواند به همه اطلاعات مربوط به آن شركت دسترسي داشته باشد و بعد از بررسي كامل اين اطلاعات، درباره خريد يا فروش سهام آن شركت تصميمگيري كند، درحاليكه بازارهاي سنتي از چنين شفافيتي برخوردار نيستنـد.
ثالثا : بورس با بازارهاي سنتـي هم به برخورداري فعالان بورس از پشتوانه قانونـي مربوط است؛ زيرا به دليل اهميت فوقالعاده بورس در نظام اقتصادي كشور، قانونگذار مقررات و ساختارهاي لازم را براي حفظ حقوق سرمايهگذاران در بورس درنظر گرفته است تا سرمايهگذاران، با اطمينان خاطر از عدم بروز اتفاقاتي مثل سوءاستفاده، كلاهبرداري و… در اين بازار سرمايهگذاري كنند؛ مزيتي كه در بازارهاي سنتي وجود نـدارد.از تفاوت بورس با بازارهاي سنتي كه بگذريـم، بهتر است اشارهاي هم به نقش بورس و به طور مشخص، بورس اوراق بهادار در اقتصاد جامعه داشته باشيـم.
نقش بورس در رشد اقتصادی
اشاره كرديم كه بهعلت زیاد بودن اهمیت و نقش بورس در اقتصاد، قوانيـن و مقررات متعددي در زمينه بورس و حمايت از سرمايهگذاران اين بازار در همهجاي دنيا به تصويب رسيده و اجرا ميشود.( اعم از قانون ، آئین نامه ، بخشنامه، تشکیلات و. ... ) اما چرا بورس تا اين اندازه، در نظام اقتصادي كشورهـا اهميت دارد؟
فرض كنيد شركتـي پس از انجام مطالعات كارشناسي، به اين نتيجه رسيده است كه با افزايش تعداد خطوط توليد خود، ميتواند محصول جديـدي را به بازار عرضه كند. طبيعتا موفقيت شركت در راهاندازي خط توليد جديد، منجر به افزايش ميزان توليد، فروش و سودآوري شركت، ايجاد فرصتهاي شغلي بيشتر، خودكفايي در عرصه ملي و در نهايت، رشد و رونق اقتصادي خواهد شد اما شركت براي راهاندازي اين خط توليد، نياز به پـول دارد. پس سوال اصلي اين است كه منابع مالي مورد نياز براي راهاندازي اين خط توليد، چگونه بايد تأميـن شود؟
يك راه متداول، مراجعه مسئولان شركت به بانك و دريافت تسهيلات بانكي است. اين روش ازنظر زماني، معمولا فرايندي زمانبر و طولاني است. همچنين هزينه بالايي را به شركت تحميل ميكند؛ چون شركت درصورت دريافت تسهيلات، بايدسود تسهيلات را به بانك پرداخت كند و نرخ سود نيز معمولا قابلتوجه است؛ بنابراين با اين روش، ريسك شركت نيز تا حد زيادي افزايش پيدا ميكند.
اما در كنار اين روش، روش ديگـري هم وجود دارد كه تأمين مالـي ازطريق بورس اوراق بهـادار است. در اين روش، شركت ميتواند درصورت پذيرش در بورس، طرح توجيهي خود براي راهاندازي خط توليد جديد را به بورس ارائه كند. درصورتي كه كارشناسان بورس تشخيص دادند كه طرح ارائه شده، ازنظر ميزان سودآوري و ساير شرايط، طرح قابل قبولي است، به شركت اجازه ميدهند تا با عرضه و فروش سهام جديد به سرمايهگذاران در بورس اوراق بهادار، منابع مالي موردنياز خود را براي راهاندازي خط توليد جديد تأمين كند.
به اين ترتيب، از يكسو شركت توانسته است با سهيم كردن ديگران در طرح خود، به راحتـي تأمين مالي كند. از سوي ديگر نيز، سرمايهگذاراني كه طرح شركت را سودآور تشخيص دادهاند نيزتوانستهاند با
خريد سهام آن شركت، هر چند به ميزان بسيار كم و با سرمايه اندك، در يك طرح سودآور و ملـي، شريك شوند. نتيجه چنين مشاركت مؤثري نيز قطعا، رشد و شكوفايي اقتصاد كشور خواهـد بود.
توجه به اين نكته ضروري است كه چون سرمايهگذاران در بورس اوراق بهادار، پس از بررسي و تحليل اطلاعات منتشر شده از سوي شركتها، سهام شركتهاي سودآور و داراي عملكرد قابل قبول را انتخاب ميكنند، بنابراين بورس در واقع با ایجاد فضای رقابتی، باعث میشود که شرکتهای موفق و سودده، بتوانند از طریق فروش سهام به تأمین مالی بپردازند و برعکس شرکتهای زیانده بهطور خودکار از گردونه خارج شوند تا تخصيص منابع، به صورت مطلوب و بهينه انجام شود؛امري كه به نوبه خود رونق اقتصادي را به دنبال خواهد داشت. به همين علت است كه كشورهايي كه داراي بورس تکامل یافتهتر هستند، توانستهاند رشد اقتصادی بيشتـري را تجربـه كنند
نگاهی سطحی به اوضاع جاری بورس
همانطور که میدانیم با هجوم سرمایه های نقدی مردم در بورس ، بازار بسیار داغ شده به طوری که حسب خبرهای واصله در رسانه ها که تنها طی یک روز مبلغ 925 میلیارد تومان وجه نقد وارد بورس شده. هرچند که عقلا ورود چنین مبالغی بصورت روزانه در هر نوع بازاری موجب تغییر تراز و گرایش ها میشه ( و از نظر من نگرانی های بسیاری در پی خواهد داشت) با این حال اظهار نظر برخی مدیران کشور جای بسی تامل دارد !!! لیکن بنظر میرسد رشد عجیب بورس تهران فقط به لطف خدا نبوده و حمایت قاطع دولت از بازار بورس و کم کردن نرخ سود بانکی از دلایل مهم رشد بازار بورس بوده است. و این در حالی ست که تجربه نشان داده حمایت دولتی ( دخالت اقتصاد دولتی) در بازار نتیجه چندان مثبتی نداشته است و اگثر اقصاد های با ثبات و سالم دنیا علی الاصول خصوصی هستند نه دولتی.
به واقع اینکه بازار بورس در طول یک ماه حدود 48% سود داده است !!! قطعا برای سرمایه گذاران خبر مسرت بخشی ست ولی درحقیقت سیگنال خطرناکی به اقتصاد کشور داده میشودو در صورت خروج همین نقدینگی های تازه از بازار ، قطعا با وضعیت اسفناک و درد آوری مواجه میشویم.از سوی دیگر باید اذعان داشت که ورود شرکت های دولتی در بورس و سیل خرید سهام این شرکتها توسط عوام علامت سوال بزرگ دیگری را ایجاد میکند و آن اینکه : چگونه مردم به عنوان سهامدار وارد شرکتی میشوند که حق هیچ گونه نظارت بر عملکرد شرکت را به دلیل دولتی بودن آن ندارند؟؟ آیا این از بین برنده حق سهامدار نخواهد بود ؟
بنظر میرسد پاسخ این سوال در جهل عوامانه مردم از بورس و قوانین موضوعه کشور در این خصوص باشد. چرا که قطع به یقین بسیاری از تازه واردان به عرصه بورس از پایه ترین مفاهیم شرکتها ( مندرج در قانون تجارت ) بی اطلاع هستند و دور از ذهن نیست اگر به عنوان مثال سرمایه گذاری تفاوت هیئت موسس و هیئت مدیره و هیئت عامل را نداند !!! که این مهم خلا بزرگی جهت سو استفاده از جهل عامیانه بوجود می آورد و همچنین نقض کامل و بی چون و چرای حاکمیت شرکتی . قوانین موضوعه کشور است.
هرچند از نگاه نگارنده این قبیل امور با بوجود آوردن حباب دولتی ، به جهت جبران کسری بودجه دولت از محل وجوه نقد مردم در بازار بورس است ( چیزی شبیه حرکت قیمت دلار در سال 97 و ثبت رکورد بی سابقه 20 هزار تومانی) و تلقین عدم امکان ورود ضرر در بازار بورس ، تبلیغ خطرناکی در اقتصاد کشور خواهد بود. امروزه به وفور شاهد بالا رفتن سهام شرکت های کاغذی و حتی شرکتهای زیان ده ( در مدتی نه چندان دور) در بازار بورس هستیم که منطق خرید سهام این قبیل شرکت ها از نگاه شخصی قابل توجیه و توضیح نیست.
النهایه باید گفت : اقتصادی که در طول چهل سال گذشته با مبلغ قابل توجهی رشد نقدینگی مواجه بوده ( حدود 25%) و در عوض آن میانگین رشد اقتصادی نچندان مطلوبی در کارنامه خود ثبت کرده است ( حدود 2% ) قطعا باید شاهد نوساناتی بیش از قبل در قیمتها باشد . چرا که حباب دولتی فعلی در بازار بورس با تخلیه نقدینگی ، افزایش تورم ، و ورود نقدینگی مردم در بازار های سنتی مثل طلا ، ارز ، مسکن ، خودرو ... از بین رفته و تنها راه ، توسعه گسترده بازار اولیه در کشور است .
امید است که مدیران اقتصادی کشور در راستای این مهم و جلوگیری از ضرر عوام قبل از حذف حباب دولتی بورس اقداماتی شایسته در نظر گرفته باشند.